راهنمای انتخاب اسم پسر که فهرست اسامی محبوب شما را درخشان‌تر می‌کند!

همه چیز به یک بارداری هدفمند و دقیق بستگی دارد، حتی انتخاب اسم پسر! بنابراین تازمانیکه درگیر هیجانات و استرس بارداری باشید رسیدن به مراحل بعد میتواند بیشتر شبیه به یک رویا باشد. شما برای داشتن بارداری هدفمند چه برنامه ای دارید؟

ورود به اپلیکیشن

درصورتیکه هنوز خانواده تان را گسترس نداده اید یا قصد دارید یک بار دیگر اقدم به بارداری کنید تیم سلامت مینت از شما دعوت میکند روی دکمه بالا کلیک کنید. با شرکت در دوره اقدام به بارداری و تعیین جنسیت مینت میتوانید برای یک بارداری هدفمند در بخش جاده اقدام خودتان را آماده کنید. در یک بازه زمانی 2-6 ماه میتوانید برای انتخاب اسم فرزند پسر دلبندتان هم دست به کار شوید!

از جمله قسمت های خوشایند بارداری که نوید پایانی خوش را می دهد انتخاب اسم است. فرقی نمیکند در سه ماهه دوم بارداری باشید و در جلسات سونوگرافی بخواهید تا جنسیت فرزند را به شما بگویند یا اینکه از تعلیق خوشتان بیاید و مایل باشید بعد از زایمان، برای نوزاد نورسیده تان یک اسم پسر ایرانی اصیل یا یک نام دخترانه خوش آهنگ انتخاب کنید، در هر دو حالت انتخاب اسم، فرایند جذاب و خاطره انگیزی است.

جالب اینجاست که در این فرایند فقط زن و شوهر نیستند که مشارکت میکنند، گاهی حتی هردو خانواده همسران هم نظرات خود را اعلام میکنند. در این مقاله قصد داریم شما را با دنیای جذاب انتخاب اسم پسر بیشتر آشنا کنیم. بله، در جریان هستیم که تنوع سلیقه در مورد این قسمت ماجرا چقدر زیاد است و بسیاری از مادران آینده عاشق انتخاب اسم پسر کمیاب هستند و مایل اند در این مورد سنگ تمام بگذارند.

نکات مهم در زمان انتخاب اسم پسر

با ظهور نخستین نشانه های تعیین جنسیت که تقریبا از اواخر ماه چهارم خودش را نشان می دهد و شما به خوبی و خوشی متوجه می شوید که بله، یک مسافر پسر در راه دارید، بسیاری از زن و شوهرها وارد ماراتن انتخاب اسم برای او می شوند.

این ماراتن فرصت خوبی برای شناخت همدیگر است که چقدر با هم هم سلیقه و همفکر هستند یا برعکس، سلایق متفاوتی دارند و اسم پسر یا دختر بخشی از باورها و افکار آنها را به نمایش میگذارد.

ما در این مورد میخواهیم کار شما را آسان کنیم تا بتوانید در فضایی آرام و صمیمانه، همچنانکه که برای روز زایمان هیجان زده اید، برای انتخاب اسم او هم ترفندهای بهتری در نظر داشته باشید. با هم بخوانیم:

اسم پسر جدید و شیک متناسب با زبان انگلیسی

کمی عجیب به نظر می رسد؟ اجازه بدهید بیشتر توضیح بدهیم. فرزند شما قرار است نماینده خانواده در هزاره سوم و عصر مدرن باشد. بنابراین بدون تردید باید نامی را برایش انتخاب کنید که در زمان ترجمه به زبان انگلیسی به راحتی تایپ یا ترجمه شود.

لازم است اسم نوزاد را با این آینده نگری انتخاب کنید که در ده سال آینده، فرزند شما قرار است با این اسم پسرانه سال 1400 در فعالیت های بسیار متنوعی، چه فعالیت در شبکه های مجازی چه حضور در محیط کار، مشارکت داشته باشد و چه بهتر اگر او را با اسمی صدا بزنند که مناسب، گیرا و جذاب باشد!

انتخاب اسم شاید در ابتدا نمایشی از سلیقه و دغدغه پدر و مادر باشد ولی با نگاه به آینده فرزند، نشان دهنده تدبیر و ذوق والدین است که حساب همه چیز را کرده اند!

بااین اوصاف اگر قصد دارید این آیتم را برای اسم پسر در نظر بگیرید میتوانید اسامی زیر را به خاطر بسپارید:

♦ علی که به سادگی در زبان انگلیسی به صورت Ali نوشته می شود.

◄ همچنین بخوانید:

♦ شایان Shayan ( سزاوار، شایسته)

♦ سهند Sahand ( محکم، پابرجا، نام کوه آتشفشانی در آذربایجان شرقی)

♦ حامد Hamed (محافظ، نگهبان)

♦ هومن Hooman ( نیک اندیش، نام شخصیت اسطوره ای)

♦ هادی Hadi (هدایتگر)

♦ حمید Hamid ( از صفات خداوند، ستودنی، پسندیده)

♦ طاها Taha ( از نام های پیامبر، نام سوره ای در قرآن کریم)

♦ عماد Emad ( تکیه گاه، ستون)

♦ ابراهیم Ebrahim ( پدر بسیار خوب، نام یکی از پیامبران)

♦ مهدی Mahdi ( هدایت کننده، هدایتگر)

♦ علیرضا Alireza ( علی: بلندمرتبه، برتر  رضا: راضی، خشنود)

♦ امیررضا AmirReza (امیر: سرور، رئیس)

♦ امیرعلی AmirAli

♦ امیرمهدی AmirMahdi

♦ دانا Dana

♦ حسن Hasan ( زیبایی، خوبی، نیکویی)

♦ نوشاد Noshad (نام شهری که زیبارویان در آن زندگی میکنند)

♦ نکیسا Nakisa ( نام نوازنده دوره ساسانیان)

♦ بهرام Bahram (نام پادشاهان دوره ساسانی، فرشته نگهبان مسافران)

♦ جمشید Jamshid ( پسر خورشید، پادشاه روشن، نام شخصیت اسطوره ای)

♦ ماهان Mahan ( روشن و زیبا مثل ماه، نام شخصیت اسطوره ای)

♦ امیربهرام AmirBahram

♦ سپند Sepand ( پاک و مقدس، بزرگوار)

♦ آبتین Abtin ( انسان نیکوکار، از شخصیت های شاهنامه)

♦ بهرنگBehrang  ( بهترین رنگ، بهترین رنگ آسمانی، نام پادشاه ساسانی)

♦ بهروز Behrooz ( خوشبخت، نیکو)

♦ پاشا Pasha ( مخفف پادشاه، نجیب زاده، بزرگ)

♦ پارسا  Parsa ( پرهیزکار، خداترس)

♦ پرهام Parham ( فرشته خوبی، نام عبری آن ابراهیم است)

♦ بهنود Behnood ( نام پادشاهان هند، پسر عزیز)

♦ بهنام  Behnam ( نام نیکو)

♦ فیروز Firooz ( پیروز، فاتح، نام پادشاهان ساسانی)

♦ پیروز Pirooz

♦ پیام Payam

♦ پوریا Poriya (برگرفته از نام پوریای ولی، اسم پسر اساطیری به معنی زیبارو و صاحب ثروت زیاد)

♦ پایا Paya ( پاینده، جاودان، جاوید)

♦ پدرام Pedram (پاینده، جاوید، خوشدل)

♦ پُرسا Porsa ( پرسشگر، جست و جو گر، نرم و لطیف مانند پر)

♦ پناه Panah

♦ پندار Pendar ( اندیشه، تصور)

♦ پویان Pooyan ( جست و جوگر)

♦ پاکزاد Pakzad ( دارای تبار و خاندان نیکو)

نکته: بهتر است اگر با این هدف برای انتخاب اسم پسر با هم، همفکری میکنید اسم هایی را در نظر بگیرید که از نظر آوایی در زبان انگلیسی حروف ساده تک صدایی را شامل شود. تمامی نام هایی که بالاتر به شما پیشنهاد دادیم از جمله این موارد هستند.

اسم پسر فارسی ترکیبی

جمعی از والدین هم مایل هستند برای نورسیده شان یک اسم دو قسمتی (ترکیبی) انتخاب کنند. البته منظور از ترکیبی یعنی شامل دو اسم می شود. بنابراین میتوانید با همفکری یکدیگر اسامی ترکیبی بسیار خوش آهنگ و زیبایی را انتخاب کنید و از بین آنها بهترین را برای نوزاد در نظر بگیرید.

نکته جالب توجه در مورد اسامی ترکیبی یا دو قسمتی، علاقه پدر و مادر به افزودن نام امیر در این ترکیب است که بخشی از آن می تواند به دلیل ارادت خانواده به حضرت علی باشد و بخشی دیگر به دلیل جذابیت های آوایی و خوش ادا بودن نام امیر.

اسم پسر ترکیبی با اسم اول « امیر»

♦ امیر مهدی ( مهدی : هدایت کننده، هدایتگر)

♦ امیر حسین (حسین: پسر نیکو و زیبارو)

♦ امیررضا ( رضا: خشنود و خوشدل)

♦ امیرعلی (علی: بزرگ و والا)

♦ امیرمحمد (محمد: بسیار ستودنی)

♦ امیردانا ( دانا: بسیار داننده)

♦ امیرطاها (طاها: از نام های پیامبر، نام سوره ای در قرآن کریم)

♦ امیر آبتین ( آبتین: روح کامل، انسان نیکوکار)

♦ امیربهرام ( بهرام: سیاره مریخ، یکی از شخصیت های شاهنامه)

♦ امیر بهرنگ ( بهرنگ: رنگ نیکو)

♦ امیر بهروز (بهروز: روز نیکو و مناسب)

♦ امیر بهزاد (بهزاد: کسی که تولد خوش یمنی داشته است)

♦ امیر بهمن (بهمن: کولاک، برف، فرد جدی و سختکوش)

♦ امیر بهمنش (بهمنش: فرد نیکوکار و شایسته)

♦ امیر بهنام (بهنام: خوشنام)

♦ امیربهنود (بهنود: نام پادشاهان سرزمین هند)

♦ امیر بیژن ( بیژن: نام پهلوان ایرانی؛ پسر گیو)

♦ امیر پارسا (پارسا: آریایی، پاک)

♦ امیرپاشا (پاشا: پروردگار در زبان آذری)

♦ امیر پرویز (پرویز: پیروز)

♦ امیر پرهام (پرهام: خدای سرنوشت ساز طبیعت)

♦ امیر پژمان (پژمان: از کلمه پژم به معنی کوه)

♦ امیر پوریا (پوریا: برگرفته از نام پوریای ولی، اسم پسر اساطیری به معنی زیبارو و صاحب ثروت زیاد)

♦ امیر پویا (پویا: جوینده، جست و جوگر)

♦ امیر پولاد (پولاد: آهن، فولاد)

♦ امیر پیروز (پیروز: فاتح برنده)

♦ امیرپیمان (پیمان: تعهد، قول)

♦ امیر تورج (تورج: اسم پسر اساطیری و فرزند ارشد فریدون)

♦ امیرتهماسب (تهماسب: اسم اساطیری، صاحب اسب قوی)

♦ امیرتهمورث (تهمورث: اسم پسر اساطیری، نام پادشاه ایرانی)

♦ امیرتیمور (تیمور: آهن، فولاد اسم پسر ترکی)

♦ امیرجاوید (جاوید: ابدی)

♦ امیرجهانگیر (جهانگیر: همگانی، عالمگیر)

♦ امیرحامی (حامی: حمایتگر)

♦ امیرخداداد (خداداد: هدیه پروردگار)

♦ امیرخسرو (خسرو: پادشاه)

♦ امیرخشایار ( خشایار: نام پادشاه هخامنشی، شاه دلیر)

♦ امیردادبه ( دادبه: عدالت گستر، بهترین عادل)

♦ امیردارا ( دارا: توانگر، غنی)

♦ امیرداراب ( داراب: از نام های پادشاهان اساطیری، دارنده، صاحب)

♦ امیرداریوش ( داریوش: صاحب نیکی)

♦ امیردانوش ( دانوش: نام شخصیت داستانی در افسانه وامق و عذرا)

♦ امیر رامبد ( رامبد: رامشگر، آرامش دهنده)

♦ امیررامین ( رامین: عاشق سرمست، امیدوار ، چاره اندیش)

♦ امیررامتین ( رامتین: نوازنده معروف زمان ساسانیان)

♦ امیررخشان ( رخشان: تابنده، درخشنده، رخشان)

♦ امیررستان ( رستان: آزاد و رها، نام شخصیتی در شاهنامه)

♦ امیرروزبه ( روزبه: سعادتمند، خوشبخت)

♦ امیرزال ( زال: نام پهلوان افسانه ای ایران، پیر و سپید مو)

اسم دو بخشی با اسم اول «محمّد»

اسم دوبخشی با اسم اول «محمّد» از جمله نامهایی است که بسیاری از پدر و مادرها مشتاق هستند آن را برای فرزند پسرشان انتخاب کنند. علاقه و ارادت به نام حضرت محمّد و خوش آهنگ بودن این اسم پسر از جمله مهم ترین دلایل انتخاب آن است.

♦ محمّد آراد ( محمّد: ستودنی، بسیار ستودنی، آراد: نام فرشته ای در دین اسلام)

♦ محمّد آراس (آراس: زینت و زیبایی)

♦ محمّد آرتین (آرتین: پاکی)

♦ محمّد آرش (آرش: نام پهلوان ایرانی)

♦ محمّد آرشام (آرشام: خرس، قدرتمند)

♦ محمّد آرمان (آرمان: هدف، مطلوب)

♦ محمّد آرمین (آرمین: مرد همیشه پیروز، از شخصیت های شاهنامه)

♦ محمّد آروین ( آروین: آزمایش، تجربه)

♦ محمّدآریا ( آریا: مرد آزاد، نجیب)

♦ محمّد آرین ( آرین: مرد آریایی، از نژاد آریایی)

♦ محمّد آیدین ( آیدین: روشنایی، روشن)

♦ محمّد آئین ( آئین: رسم، عادت)

♦ محمّدابراهیم ( ابراهیم: یکی از پیامبران)

♦ محمّداِحسان ( احسان: بخشش، خوبی)

♦ محمّد ادریس ( ادریس: نام یکی از پیامبران)

♦ محمّد ادیب ( ادیب: خوش سخن )

♦ محمّد اردلان ( اردلان: راستی و پارسایی)

♦ محمّد ارسلان : ارسلان (شیر، شیر درنده)

♦ محمّد ارشاد ( ارشاد: راهنمایی)

♦ محمّدآرشام ( آرشام: مرد تنومند)

♦ محمّدارشیا ( ارشیا: تخت پادشاهی)

♦ محمّدارمیا ( ارمیا: صاحب عزت و احترام، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل)

♦ محمّداشکان ( اشکان: نام بنیانگذار خاندان اشکانیان)

♦ محمّداعلا ( اعلا: برتر، برجسته، نفیس)

♦ محمّذافشین ( افشین: نام سردار ایرانی)

♦ محمّدافضل ( افضل: برتر، بهتر)

♦ محمّداقبال ( اقبال: بهروزی، شانس)

♦ محمّدالیاس ( الیاس: نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل )

♦ محمّدامیر ( امیر (پادشاه، خان)

♦ محمّدامین ( امین: امانت دار، درستکار)

♦ محمّدایلیا ( ایلیا: ایلیا همان الیاس است – راستگوی بزرگ، نام حضرت علی در تورات)

♦ محمّدایمان ( ایمان: باور)

♦ محمّد‌بهزاد ( بهزاد: از نژاد نیکو، از تبار درست)

♦ محمّدبرنا ( برنا: جوان)

♦ محمّدبرهان ( برهان: حجت، دلیل)

♦ محمّد‌بسام ( بسام: خوشرو، خندان)

♦ محمّدبشیر ( بشیر: بشارت دهنده، مژده رسان)

♦ محمّدپدرام ( پدرام: پاینده، جاوید، خوشدل)

♦ محمّدپرهام ( پرهام: فرشته خوبی )

♦ محمّدپوریا ( پوریا: نام پهلوان ایرانی معروف به پوریای ولی)

♦ محمّدپویا ( پویا: روان، جوینده، جستجو کننده)

♦ محمّدپویان ( پویان: روان، دونده، شتابان)

♦ محمّدپیام ( پیام: پیغام، الهام)

♦ محمّدپیمان ( پیمان: تعهد، شرط، عهد )

♦ محمّدتکین ( تکین: دلاور، پهلوان)

♦ محمّدتوفیق ( توفیق: پیروزی،کامروایی)

♦ محمّدحاتم ( حاتم (حاکم، داور، قاضی)

♦ محمّدحافظ ( حافظ: پاسدار، حامی، محافظ)

♦ محمّدحامد ( حامد: ستایشگر، ستاینده )

♦ محمّدحامی (حامی: پشتیبان، طرفدار، کمک)

♦ محمّد حبیب ( حبیب: خلیل، دوستدار، دوست، رفیق)

♦ محمّد حسام ( حسام: تیغ، شمشیر)

♦ محمّد حسان (حسان: بسیارنیکو، بسیارخوب، نیکروی)

♦ محمّدحسن (حسن: جمال، زیبایی، خوشگلی)

♦ محمّدحسین (حسین: خوب، نیکو)

♦ محمّد حکیم (حکیم: دانا، دانشمند، دانش‌پژوه)

♦ محمّدحمید (حمید: پسندیده، ستوده، مبارک، فرخنده)

♦ محمّدحیدر (حیدر: شیر، لقب حضرت علی)

♦ محمّدخالد (خالد: پایدار، پاینده، جاودان، جاوید)

♦ محمّدخالق (خالق: آفریننده، سازنده)

♦ محمّدخسرو (خسرو: پادشاه، شهریار)

♦ محمّدخلیل (خلیل: دوست، رفیق، حبیب)

♦ محمّددارا (دارا: توانگر، ثروتمند)

♦ محمّد دانش (دانش: اندیشه، بینش، حکمت، خرد)

♦ محمّددانیال (دانیال: بنده خدا، صبور، آرام مثل رود، نام پیامبری از بنی اسرائیل)

♦ محمّدداوود (داوود: محبوب، دوست داشتنی، نام یکی از پیامبران)

♦ محمّدذاکر (ذاکر: ذکرکننده، روضه خوان، یادکننده)

♦ محمّدرئوف (رئوف: بامحبت، دلسوز، مهربان)

♦ محمّدراد (راد: جوانمرد، بخشنده، آزاده)

♦ محمّدرادمان (رادمان: کریم، بخشنده، سخاوتمند)

♦ محمّدراستین (راستین: بی ریا، صمیمی، حقیقی، واقعی)

♦ محمّدراشد (راشد: باایمان، راه شناس، خداترس)

♦ محمّدرامتین (رامتین: نوازنده، ابداع کننده ساز چنگ در دوره ساسانیان)

♦ محمّدرامین (رامین: عاشق سرمست، جوان، مرد عاشق در منظومه ویس و رامین)

♦ محمّدرحمان (رحمان: مهربان و بخشنده)

♦ محمّدرحیم (رحیم: دلسوز، دلرحم، مهربان)

♦ محمّدرسا ( رسا: واضح، بلند، پخته و رسیده)

♦ محمّدرَسّام (رسام: تصویرگر، نقاش، نقش بند)

♦ محمّدرسول (رسول: پیام آور، پیامبر)

♦ محمّدرشاد (رشاد: رستگاری، در راه راست بودن، اسم مذهبی و قرآنی)

♦ محمّدرشید (رشید: عاقل، خوش قد و قامت، دلیر)

♦ محمّدرضا (رضا: خشنود، راضی)

♦ محمّدرفیع (رفیع: بلند مرتبه، بلندپایه، بلند قدر)

♦ محمّدرُهام (رهام: نام شخصیتی در شاهنامه، پرنده شکست ناپذیر، لطافت آب)

♦ محمّدزاهد (زاهد: باتقوا، پارسا، پرهیزکار، عابد)

♦ محمّدزانا (زانا: دانا، باهوش، همه چیز دان)

♦ محمّدزمان (زمان: فرصت، وقت)

♦ محمّدساجد (ساجد: سجده کننده، تعظیم کننده، سجده گر)

♦ محمّدساسان (ساسان: نام پادشاه ساسانی، درویش، گوشه نشین)

♦ محمّدساعد (ساعد: مددکار، کمک رسان، یاری گر)

♦ محمّدسالار (سالار: سردار، فرمانده پیر: ریش سفید)

♦ محمّدسام (سام: از شخصیت های شاهنامه، مرگ، زهر، نوعی خیزران درختی)

♦ محمّدسامان (سامان: قلمرو، مرز، حد، سرحد)

♦ محمّدسبحان (سبحان: پاک بودن، پرهیزکار)

♦ محمّدسپهر (سپهر: آسمان، کیهان، بخت، اقبال)

♦ محمّدستار (ستار: پوشاننده، رازپوش، عیب پوش)

♦ محمّدسجاد (سجاد: بسیار سجده کننده، بسیار نمازخوان، سجده گر)

♦ محمّدسرور(سرور: بزرگ، پیشوا، خداوندگار)

♦ محمّدسروش (سروش: فرشته، مطیع، شنونده)

♦ محمد سعد ( سعد: مبارکی، خجستگی)

♦ محمد سعید ( سعید: خوش اقبال، خوشبخت، سعادتمند)

♦ محمد سلمان ( سلمان: سالم و بی عیب و نقص، نام یکی از یاران پیامبر)

♦ محمد سلیم ( سلیم: آرام، تندرست، بی عیب، سالم)

♦ محمد سلیمان (سلیمان: سرشار از سلامتی، از پیامبران بنی اسرائیل)

♦ محمد سنا (سنا: روشنایی، بلندی، نام گیاهی دارویی)

♦ محمد سهراب ( سهراب: دارای چهره خوش آب و رنگ، دارای رنگ سرخ، پسر رستم از تهمینه)

♦ محمد سهند (سهند: محکم، استوار، پابرجا، نام کوه آتشفشان در استان آذربایجان شرقی)

♦ محمد سهیل (سهیل: نام ستاره ای درخشان، روشن ترین ستاره صورت فلکی)

♦ محمد سینا (سینا: دانشمند، نام دانشمند معروف ایرانی)

♦ محمد شاهد (شاهد: گواهی دهنده، ناظر، تماشاچی)

♦ محمد شاهرخ (شاهرخ: صاحب چهره شاهانه)

♦ محمد شاهین (شاهین: نام پرنده شکاری، پرنده شاهانه)

♦ محمد شایان (شایان: شایسته، سزاوار، مهم)

♦ محمد شایگان (شایگان: شایسته پادشاه، ارزشمند، بزرگمرد)

♦ محمد شروین (شروین: مخفف انوشیروان به معنای ابدی)

♦ محمد شریف (شریف: بزرگوار، پاک نژاد، بزرگ منش)

♦ محمد شفیع (شفیع: شفاعتگر، میانجی، فریادرس)

♦ محمد شفیق (شفیق: دلسوز، مهربان، غمخوار)

♦ محمد شکور (شکور: سپاسگزار، پاداش دهنده، نامی از نام های خداوند)

♦ محمد شکیب (شکیب: تحمل، حوصله، شکیبایی)

♦ محمد شمس ( شمس: خورشید، نام سوره ای در قرآن، نام عارف و صوفی ایرانی)

♦ محمد شهاب ( شهاب: ستاره، شعله، پاره آتش)

♦ محمد شهرام ( شهرام: شاه شاد و خوشحال، موجب آرامش شاه)

♦ محمد شهروز ( شهروز: پادشاه زمان، شاه روزگار)

♦ محمد شهریار ( شهریار: فرمانده، پادشاه، سلطان)

♦ محمد شهیار ( شهیار: همنشین و مونس شاه، بلند مرتبه، همدم)

♦ محمد صائب ( صائب: راست و درست، از شاعران معروف ایرانی)

♦ محمد صاحب ( صاحب: خداوند، ارباب، شاهزاده)

♦ محمد صابر ( صابر: خونسرد، شکیبا، لقب تیوب پیامبر، از نام های خداوند)

♦ محمد صادق ( صادق: پاکدل، راستگو، درستکار، صمیمی)

♦ محمد صالح ( صالح: درستکار، پرهیزکار، نیکوکار)

♦ محمد صبور ( صبور: بردبار، خویشتن دار، شکیبا، از نام های خداوند)

♦ محمد صُبیر ( اسم عربی، شکیبا، معتمد قوم و قبیله)

♦ محمد صدرا ( صدرا: بلند مرتبه، نام حکیم و فیلسوف ایرانی معروف به ملاصدرا)

♦ محمد صدیق ( صدیق: یار، دوست، همدل، بنده خالص خدا)

♦ محمد صفا ( صفا: پاکیزگی، یکرنگی، شادابی)

♦ محمد صلاح ( صلاح: سزاوار، شایسته، خیر و نیکی)

♦ محمد صمیم ( صمیم: برگزیده، صمیمی، بی آلایش)

♦ محمد ضیاء ( ضیاء: روشنایی، فروغ، روشنی)

♦ محمد طارق ( طارق: ستاره صبح، نام سوره ای در قرآن)

♦ محمد طالب ( طالب: پیر، مرید، مرشد، خواهان)

♦ محمد طاها ( طاها: هدایت کننده، آرامش دل، نام سوره ای در قرآن)

♦ محمد طاهر ( طاهر: پاکیزه، پاکدامن، باصفا)

♦ محمد عادل ( عادل: دادگستر، منصف، از نام های خداوند)

♦ محمد عامر ( عامر: آباد کننده، کسی که عمر زیادی دارد)

♦ محمد عارف ( عارف: دانا، باهوش، فهمیده)

♦ محمد عباس ( عباس: شیر بیشه، شجاع و دلیر، لقب برادر امام حسین)

♦ محمد عرشیا ( عرشیا: مرد آسمانی)

♦ محمد عرفان ( عرفان: آگاهی، معرفت، شناخت خداوند)

♦ محمّد عطا ( عطا: احسان، بخشش، مرحمت)

♦ محمّد عظیم ( عظیم: بزرگ، مهم، پرشکوه)

♦ محمّد عقیل ( عقیل: اسم پسر، عربی/مذهبی/قرآنی، خردمند، بزرگوار، نام برادر حضرت علی)

♦ محمّدعلی ( علی: بزرگی، بلندی، نام اولین امام شیعیان)

♦ محمّد عماد ( عماد: اسم مذهبی/ قرآنی، تکیه گاه، نگاهدارنده)

♦ محمّد عمران ( عمران: اسم مذهبی/ قرآنی، نام شخصیتی مذهبی، نام پدر حضرت موسی)

♦ محمّد فؤاد ( فؤاد: دل، قلب)

♦ محمّد فائق ( فائق: برتر، ارشد، عالی)

♦ محمّد فاتح ( فاتح: اسم مذهبی/ قرآنی، پیروز، جهانگشا)

♦ محمّد فاخر ( فاخر: گرانبها، باشکوه، ارزشمند)

♦ محمّد فاروق ( فاروق: اسم تاریخی/ کهن، نام شاه مصر، جداکننده حق و باطل)

♦ محمّد فاضل ( فاضل: اسم مذهبی/قرآنی، دانا، دانشمند، خردمند)

♦ محمّد فتاح ( فتاح: اسم مذهبی/قرآنی، از صفات خداوند، گشاینده، داور)

♦ محمّد فراز ( فراز: اوج، بالا، بلندی، سرکش)

♦ محمّد فربد ( فربد: باشکوه، نگهبان باشکوه، نام شخصیتی در ایران باستان)

♦ محمّد فرحان ( فرحان: خوش حال، خندان)

♦ محمّد فردین ( فردین: اسم تاریخی/کهن، نگهبان پرهیزکار)

♦ محمّد فرزاد ( فرزاد: باشکوه، زاده شده با جلال و جبروت)

♦ محمّد فرزام ( فرزام: لایق، شایسته)

♦ محمّد فرزان ( فرزان: اسم پسر تاریخی/ کهن، دانا، خردمند)

♦ محمّد فرزین ( فرزین: نام مهره وزیر در شطرنج)

♦ محمّد فرساد ( فرساد: دانا، دانشمند، نام درخت توت)

♦ محمّد فرشاد ( فرشاد: اسم طبیعت/ کهکشانی، شادی، شادی بزرگ، سیاره مریخ)

♦ محمّد فرشید ( فرشید: اسم تاریخی/کهن، شکوه و روشنایی، نام شخصیتی در شاهنامه)

♦ محمّد فرهاد ( فرهاد: اسم تاریخی/ کهن، یاری، کمک، نام شخصیتی در شاهنامه)

♦ محمّد فرهام ( فرهام: نام اوستایی/ پهلوی، خوش فکر، نیک اندیش)

♦ محمّد فرید ( فرید: نام مذهبی/ قرآنی، بی نظیر، یگانه، شگفت انگیز)

♦ محمّد فهیم ( فهیم: نام مذهبی/ قرآنی، باهوش، دانا، تیزفهم)

♦ محمّد فیاض ( فیاض: اسم مذهبی/ قرآنی، بخشنده، پربرکت، جوانمرد)

♦ محمّد فیروز( فیروز: اسم تاریخی/ کهن، برنده، نام یکی از شاهان ساسانی)

♦ محمد قائم ( قائم: اسم مذهبی/قرآنی، لقب امام زمان، استوار، محکم، ثابت)

♦ محمد قاسم (قاسم: نام مذهبی/قرآنی، قسمت کننده، نام فرزند امام حسن و پیامبر)

♦ محمد قادر (قادر: نام مذهبی/قرآنی، توانا، از القاب خداوند)

♦ محمدقدیر ( قدیر: نام مذهبی/قرآنی، توانا، قدرتمند، از صفات خداوند)

♦ محمد کامران (کامران: خوشبخت، خوشگذران، موفق)

♦ محمد کیوان (کیوان: نام طبیعت/ کهکشانی، پادشاه جهان، نگهبان پادشاه، ستاره زحل)

♦ محمدکسری (کسری: پادشاه، عنوان شاهان ساسانی/ خسرو)

♦ محمد کمیل (کمیل: نام مذهبی/قرآنی، کامل، تمام، نام شخصیتی مذهبی)

♦ محمد کیا (کیا: پادشاه، فرمانروا، سلطان)

♦ محمد کیان (کیان: پادشاهان، بزرگان، پادشاهان داستانی ایران در شاهنامه)

تناسب با نام خانوادگی

اینکه بخواهید تااین اندازه دقیق و البته هنرمندانه برای انتخاب اسم اقدام کنید نه تنها نشان دهنده حسن سلیقه شما میتواند باشد بلکه توجه شما بر برخی آداب و رسوم خانوادگی را هم نشان می دهد. چون برای بعضی از خانواده ها و خاندان ها مهم است که نام خانوادگی آن در نام کوچک فرزند ذکر شود.

انتخاب اسم بر مبنای نام خانوادگی یا تلاش برای هم آوایی اسم و فامیلی یکی دیگر از ترفندهایی است که برای انتخاب اسم به کار می برند. این روش انتخاب اسم درواقع حفظ اصالت خانوادگی و ادای احترام به بزرگانی است که فامیل و نسب یک خانواده را ساخته اند.

انتخاب اسم بر مبنای نام خانوادگی یا تلاش برای هم آوایی اسم و فامیلی یکی دیگر از ترفندهایی است که برای انتخاب اسم به کار می برند. مثلا میتوانید بخشی از نام خانوادگی را برای نام فرزندتان انتخاب و بدین ترتیب یک هارمونی آوایی در نام و نام خانوادگی ایجاد کنید. با هم چند نمونه جالب را میخوانیم:

♦ امیر امیری

♦ امیر امیری زاده

♦ امیر امیران پور

♦ امیر امیر راد

♦ امیر امیرپور

♦ امیر امیریان

♦ امیر امیرپرور

♦ امیر امیرزادگان

♦ امیر امیرخانی

♦ امیر امیرنژاد

♦ امیررضا رضایی

♦ امیررضا رضاپور

♦ امیررضا رضاییان

♦ امیرمحمد محمدی

♦ امیرمحمد امیری

♦ امیرمحمد محمدیان

♦ امیرمهدی مهدی زاده

♦ امیرمهدی مهدوی

♦ امیرمهدی مهدیان

♦ امیرحسین حسینی

♦ امیرحسین حسین زاده

♦ امیرحسین حسین پور

♦ امیراحمد احمدی

♦ امیراحمد احمدیان

♦ امیراحمد احمدپور

♦ امیرعلی علیزاده

♦ امیرعلی علیپور

♦ امیرعلی علی نژاد

♦ امیرعلی علی ولی زاده

♦ امیرعلی علیان

الگوبرداری

یکی دیگر از روش های هوشمندانه انتخاب اسم پسر، توجه به معنی اسم یا صاحب اصلی نام است. بسیاری از پدر و مادرها مایل هستند که برای فرزند خود اسمی را انتخاب کنند که بازتابی از یک شخصیت برجسته با همان نام باشد.

فرقی نمیکند که این انتخاب با الهام از شخصیت های ایرانی باشد و یادگاری از ادبیات کلاسیک مثل شاهنامه  یا الگوبرداری از مشاهیر جهان و بزرگانی باشد که به هر ترتیبی تأثیرگذار بوده اند.

همچنین انتخاب اسم با توجه به معنا میتواند تأثیر چشمگیری بر شخصیت فرزند شما در آینده بگذارد و حتی زندگی فردی او را همسو با معنای نهفته در اسم انتخابی اش کند. توجه داشته باشید که هرچه در انتخاب این نوع اسامی سلیقه بیشتری به خرج دهید میتوانید تأثیر آن را در آینده و زندگی فرزندان در سالهای بزرگسالی او شاهد باشید.

♦ آرمان ( آرزو، هدف زندگی)

♦ آرین (آریایی، نجیب، نجیب زاده، آزاده)

♦ آروین ( تجربه، ورزیدگی، مهارت)

♦ آبتین ( انسان نیکوکار، از شخصیت های شناسنامه)

♦ آدرین (زیباروی، سرخ روی)

♦ آراد (بخشنده، جوانمرد، آراسته، نام فرشته ای در آیین زردشتی)

♦ آران ( شادی و نشاط، نام پادشاه باستانی در ایران)

♦ آرتن ( آتشین تن)

♦ آرتین ( پاک و مقدس، عاقل و زیرک، شخصیت شاهنامه)

♦ آردین ( مقدس، راستین)

♦ آرسام ( نیرومند، قوی هیکل، نام شاهان هخامنشی)

♦ آرش ( درخشنده، عاقل و زیرک، از شخصیت های شاهنامه)

♦ آرشا ( مقدس، چالاک، دلیرمرد، از شاهان هخامنشی)

♦ آرشاک ( مرد بزرگ، مؤسس سلسله اشکانی)

♦ آرشام (نیرومند، قوی هیکل، از شاهان هخامنشی)

♦ آرشاویر ( مرد مقدس، نام شاهان اشکانی)

♦ آرمان ( مرام، هدف، هدف زندگی)

♦ آرمین ( دلیر، مرد همیشه پیروز، از شخصیت های شاهنامه)

♦ آروین ( تجربه، مهارت، ورزیدگی)

♦ آریا ( آزادمرد، نجیب)

♦ آریان ( آریایی، نجیب)

♦ آرین ( آریایی، نجیب، آریایی نژاد، شاد شدن)

♦ آریو ( سردار و فرمانده سپاه در زبان کوردی قدیم، سردار بزرگ ایرانی در دوره هخامنشی)

♦ آریوبرزن ( کنایه از قدرت و خشم ایرانی، نام سردار بزرگ ایرانی در دوره هخامنشی)

♦ آزاد ( رها و آسوده، مستقل، رها از تعلقات دنیوی)

♦ آسیا ( بزرگترین قاره زمین)

♦ آشور ( نام دستگاه موسیقی ایرانی، نام اساطیری)

♦ آکام ( سرزمین بلند، امید، فایده)

♦ آلان( اسم کوردی، سرزمین آریایی ها)

♦ آیین ( قانون، نظم، تشریفات، حکم، فرمان)

♦ احتشام ( بزرگواری، بزرگی، شکوه)

♦ ارجاسب ( صاحب اسب گرانقیمت، نام پادشاه اساطیری)

♦ ارجمند ( مهربان، پسندیده، خوشنام، مقدس)

♦ اُرُد ( نام پادشاهان اشکانی، راستی و درستی، نام فرشته نگهبان ثروت در آیین زردشت)

♦ اردشیر ( صاحب حکومت مقدس، شهریاری مقدس، نام شخصیتی در شاهنامه)

♦ اردلان ( مکان مقدس، راستی و پرهیزکاری)

♦ اردوان ( نگهبان درستکاران، نام پادشاهان اشکانی)

♦ ارژنگ ( نقش و نگار، نام پهلوان اساطیری)

♦ ارس aras ( نام رودخانه ای در ایران، خدای عشق در اساطیر یونان)

♦ ارسام arsam ( نیرومند، قوی هیکل، نامی از پادشاهان هخامنشی)

♦ ا‎رشاک ( مرد بزرگ، نام مؤسس پادشاهی اشکانی)

♦ ارشام ( نیرومند، قوی هیکل، نامی از پادشاهان هخامنشی)

♦ ارشک ( نیرو، قدرت، نامی از پادشاهان ایران باستان)

♦ ارشیا ( تخت پادشاهی)

♦ اسفندیار ( آفریده پاک، از شخصیت های شاهنامه، نام پهلوان ایرانی)

♦ اشکان ( سردار، بانفوذ، کمیاب، نام ایرانی باستانی)

♦ افشین ( نام سردار ایرانی، آرام بخش)

♦ البرز ( کوه بلند و بزرگ، نام کوهی در ایران، نام پهلوان افسانه ای)

♦ الشن ( شادی بخش ایل، حاکم، رهبر)

♦ الله یار ( کسی که خدا یار اوست)

♦ الوند ( سریع و چابک، نام کوهی در ایران)

♦ ایلیار ( یار و یاور ایل، دوست و رفیق ایل)

♦ امید (آرزو، چشمداشت، اشتیاق)

♦ امیدرضا ( آن که امیدش به رضای خدا باشد)

♦ امیدعلی (آن که امیدش به لطف علی باشد)

♦ امیدوار (آرزومند، دارای احساس دلگرم کننده به چیزی)

♦ امیرپویا ( پادشاه جست و جوگر)

♦ امیراردلان (پادشاه سرزمین مقدس)

♦ امیرارشیا ( پادشاه و حاکم درست کردار)

♦ امیراشکان ( پادشاه نفوذکننده، راست کردار)

♦ امیربابک (پادشاه درست کردار، راستگو، پادشاه پدر)

♦ امیربهادر ( پادشاه شجاع و دلاور، امیر دلیر)

♦ امیربهرام ( پادشاه پیروز، بهرام؛ نام شخصیتی در شاهنامه)

♦ امیربهزاد ( پادشاه نیک نژاد)

♦ امیربهمن ( پادشاه نیک اندیش و درست گفتار)

♦ امیرپارسا ( پادشاه پرهیزکار، حاکم دانشمند)

♦ امیرپوریا ( پادشاه ثروتمند، پادشاه بسیار دارا)

♦ امیرپویان (پادشاه جست و جوگر)

♦ امیرخسرو ( پادشاه بلند مرتبه، پادشاه نیک نام)

♦ امیرسالار ( فرمانده صاحب اختیار)

♦ امیرسامان ( پادشاه با امور منظم و سامان گرفته)

♦ امیرسپهر ( پادشاه آسمان، کیهان)

♦ امیرسینا ( پادشاه دانشمند، حاکم و دانای دانشمند)

♦ امیرشایان ( پادشاه شایسته، سردار سزاوار)

♦ امیرشهاب ( شهاب: ستاره دنباله دار، سنگ آسمانی)

♦ امیرعرشیا ( پادشاه آسمانی، پادشاه ملکوتی)

♦ امیرفرهنگ ( پادشاه دانشمند و فرهیخته، سردار بامعرفت)

♦ امیرکسری/کسرا ( پادشاه پادشاهان)

♦ امیرکیا ( پادشاه بزرگ و سرور)

♦ امیرکیان ( پادشاه پادشاهان، پادشاه بزرگان)

♦ امیرکیوان ( پادشاه آسمان)

♦ امیرماهان ( پادشاه زیباروی)

♦ امیرهاشم ( پادشاه شکننده و خردکننده)

♦ امیرهمایون ( پادشاه نیکنام و خجسته، پادشاهی با تأثیر خوب)

♦ امیرهوشنگ ( پادشاه خردمند، هوشنگ از شخصیت های شاهنامه)

♦ انوشیروان (جاویدان، نام پادشاه دوره ساسانی)

♦ اورنگ ( اسم پسر تاریخی و کهن، تخت پادشاهی، شکوه و زیبایی)

♦ اوژن ( برزمین زننده دشمن، جنگ افکن، جنگاور)

♦  ایرج ( اسم تاریخی و کهن، صاحب صورت زیبا، یاری دهنده آریایی ها، نام شخصیتی در شاهنامه)

♦ ایلیاد ( اسم ترکیبی به معنی به یاد ایل، نام اثر معروف هومر نویسنده یونانی)

♦ ایلیار ( اسم ترکی، یاور و کمک ایل، محافظ خانواده)

♦ بابک ( پدر، استوار، پرورش دهنده)

♦ باربد ( اسم تاریخی و کهن، نوازنده دوره ساسانی، بزرگی و منزلت)

♦ بارزان ( اسم کردی/ فارسی، نام طایفه ای قدیمی در دوره ساسانی)

♦ بارمان ( اسم تاریخی و کهن، کردی/فارسی، محترم، بزرگوار، صاحب روح بزرگ)

♦ بامداد ( سپیده دم، سحرگاه، نام شخصیت مبارز در دوران مشروطه)

♦ بختیار ( سعادتمند، خوشبخت، کامروا)

♦ بخشایش ( گذشت، آمرزش، مهربانی)

♦ بُرزان ( قدرتمند، باشکوه)

♦ برسام (اسم تاریخی و کهن، نامی در شاهنامه، نام سرداری در دوره ساسانی، آتش بزرگ)

♦ برمک ( نام تاریخی و کهن، رئیس)

♦ بُرنا ( اسم تاریخی و کهن، جوان، ظریف)

♦ برومند ( اسم تاریخی و کهن، صاحب منفعت، رشید، کامروا)

♦ بزرگ ( بابا، خداوند، رئیس)

♦ بزرگمهر ( اسم پسر تاریخی و کهن، بسیار مهربان، نام وزیر در دوره ساسانی)

♦ بلاش ( نام پهلوی، تاریخی، کهن، نام شخصیتی در شاهنامه و اسم فرزند پسر در دوره ساسانی، مرد دانا و بامعرفت)

♦ بنیان ( ارزش، اساس، بنیاد)

♦ بهادر ( اسم ترکی، دلیر، شجاع، قهرمان)

♦ بهامین ( اسم طبیعت، فصل بهار)

♦ بهبود ( تندرستی، سلامتی، اصلاح)

♦ بهتاش ( نام ترکی، شریک خوب، خوش اخلاق و رفتار)

♦ بهراد ( جوانمرد، بهترین جوانمرد)

♦ بهداد ( بهترین هدیه خدا، آفریده خوب، هدیه خوب)

♦ بهرام ( اسم فارسی، کردی، تاریخی/ کهن، مرد پیروز)

♦ بهرنگ ( صاحب رنگ نیکو)

♦ بهروز ( خوشبخت، خوش روزی، نام تاریخی و کهن، از شخصیت های شاهنامه، نام سردار ایرانی در دوره ساسانی)

♦ بهزاد ( اصیل، صاحب تبار نیکو، از شخصیت های شاهنامه، نام بزرگان در دوره ساسانی)

♦ بهشاد ( بهترین شادی)

♦ بهفر ( شکوهمند)

♦ بهکام ( کامروا)

♦ بهمن ( اسم تاریخی و کهن، نام پهلوی، نیک اندیش، راست گفتار)

♦ بهمنیار ( دوست و یاور خوش رفتار)

♦ بهنام ( خوشنام، مشهور)

♦ بهنود ( اسم فارسی/ سانسکریت، هندی، پسر عزیز، نام پادشاهان هند)

♦ بهنیا ( اصیل، شریف، صاحب اصل و نسب)

♦ بهیاد ( صاحب نام نیکو، بهترین خاطره)

♦ بینش ( بینایی، بصیرت، نگاه عمیق)

♦ پارسا ( پرهیزکار)

♦ پارسیا ( مرد پارسی، پسر ایرانی، اهل ایران)

♦ پاشا ( اسم تاریخی و کهن، مخفف پادشاه، بزرگ)

♦ پاکُر ( اسم تاریخی و کهن، نام پسر در دوره اشکانی)

♦ پایا ( محکم، پابرجا، ابدی)

♦ پایدار ( از نام های خداوند، استوار، جاوید)

♦ پدرام ( خوشدل، شاداب، سرسبز)

♦ پرهام ( فرشته خوبی، نوشتار فارسی ابراهیم)

♦ پژمان ( کوه، شخص جست و جوگر، خشمگین)

♦ پژواک ( انعکاس صدا، تفکر، اندیشه)

♦ پناه ( پشتیبان، نگهبان)

♦ پندار ( فکر و اندیشه، تصور و خیال)

♦ پوریا ( صاحب مال فراوان، لقب پهلوان ایرانی)

♦ پولاد ( اسم پسر تاریخی و کهن، نام شخصیتی در شاهنامه)

♦ پویا ( جوینده، در جست و جوی پیشرفت)

♦ پویان ( جست و جوگر، دونده)

♦ پهلوان (جنگجوی شجاع و قوی)

♦ پیام ( نام تاریخی و کهن، وحی، رسالت)

♦ پیروز ( برنده، فیروز، قهرمان، از نام های خداوند، نام شاهان ساسانی)

♦ پیشرو ( پرچمدار، پیشقدم، فرمانده)

♦ پیمان ( کمک، خط، قرارداد، قول)

♦ توانا ( توانمند، قدرتمند)

♦ تهمتن ( دلیر، شجاع، نیرومند، لقب رستم در شاهنامه)

♦ تهمورث ( پهلوان زمین، نیرومند، نام شخصیتی در شاهنامه)

♦ تیرداد ( زاده شده در ماه تیر، نام شاهان اشکانی)

♦ جامی ( اسم پسر تاریخی و کهن، ظرفی از طلا، نام نویسنده ایرانی)

♦ جانبخش ( آرامبخش، روح بخش)

♦ جاوید ( پایدار، جاویدان، فناناپذیر)

♦ جاویدان ( ابدی، جاودانه، نام شخصیت تاریخی)

♦ جمشید ( پادشاه بزرگ، اسم تاریخی و کهن، پادشاه روشن، پسر خورشید، شخصیتی در شاهنامه)

♦ جوان ( تازه و نو)

♦ جوانشیر ( شیر جوان، کنایه از دلیر، نام پسر خسرو پرویز، اسم تاریخی و کهن)

♦ جوانمرد ( بامروت، بخشنده، مجازا خوش اخلاق و سخاوتمند)

♦ جهانبخش ( فرمانروای جهان، لقب رستم، اسم تاریخی و کهن)

♦ جهانبین ( جهانگرد، چشم باطن)

♦ جهاندار ( خداوند، پادشاه، بزرگ و قدرتمند، از نام های خداوند)

♦ جهانگرد ( کسی که زیاد سفر میکند)

♦ جهانگیر ( فاتح، بسیار مشهور در جهان، اسم تاریخی و کهن)

♦ چالاک ( تند و تیز، سریع، زرنگ، چیره دست)

♦ چمران ( اسم تاریخی و کهن، نام شخصیتی پرهیزکار در آیین زردشت، نام شخصیت تاریخی در ایران)

♦ خاتم ( انگشتری، آخرین، پایان دهنده)

♦ خشایار ( دلیر، نیرومند، نام شاهان هخامنشی، اسم تاریخی و کهن)

♦ خشنود ( خوشحال، راضی، خوشدل)

♦ خوشروز ( دارای زندگی راحت، خوشبخت، روز جشن، آسایش)

♦ خوشیار ( دوست و همراه خوش حال)

♦ دادمهر ( داده خورشید، نام شخصیت تاریخی)

♦ دادور ( اسم پسر مذهبی و قرآنی، از نام های خداوند، قاضی)

♦ دارا ( اسم تاریخی و کهن، توانگر، از نام های خداوند، نام شاهان هخامنشی)

♦ داراب ( شکوهمند، از شخصیت های شاهنامه)

♦ داریا ( دارنده، صاحب خوبی ها، اسم تاریخی و کهن، نام شاهان هخامنشی)

♦ داریوش ( اسم تاریخی و کهن، صاحب نیکی، نام شاهان هخامنشی )

♦ دامون ( اسم طبیعت، دشت و صحرا، نام دانشمند یونانی، دامنه جنگل)

♦ دانا ( خردمند، دانشمند، از نام های خداوند، اسم تاریخی و کهن)

♦ دانش ( حکمت، شناخت، آگاهی)

♦ دانشور ( خردمند، فاضل، ارباب)

♦ دانوش ( مادر ابدی، اسم تاریخی و کهن، نام شخصیتی در داستان های ایرانی)

♦ دانیار ( صاحب دانش، دانشمند، اسم کردی به معنای بخشنده)

♦ داور ( حاکم، قاضی، پادشاه)

♦ دستان ( اسم تاریخی و کهن، لقب زال پدر رستم، آهنگ، داستان، افسانه)

♦ دلاور ( نترس، پهلوان، اسم تاریخی و کهن)

♦ دلیر ( بی باک، پهلوان، اسم تاریخی و کهن)

♦ دهگان ( ایرانی، مالک زمین، صاحب زمین)

♦ دیاکو ( اسم تاریخی و کهن، اسم کردی به معنی درون کوه، شاهان ماد)

♦ دیدار ( اسم تاریخی و کهن، صورت)

♦ دینیار ( اسم مذهبی و قرآنی، یاور و مددکار دین، روحانی)

♦ راد ( بخشنده، جوانمرد، دانا)

♦ رادمان ( بخشنده، اسم تاریخی و کهن، از شخصیت های شاهنامه، نام بزرگمردی در دوره ساسانی)

♦ رادمهر ( بخشنده چون خورشید، بزرگوار، نام شخصیت در دوره هخامنشی)

♦ رادوین ( جوانمرد، جوانمرد کوچک)

♦ رادین ( آزاد، جوانمرد، بخشنده)

♦ راستین ( بی ریا، صمیمی، واقعی، راستگو)

♦ رامان ( موافق، سازگار، شاد و خوش حال)

♦ رامبد ( آرام بخش، نگهبان، نگهبان آرامش)

♦ رامتین ( اسم پسر تاریخی/ کهن، نوازنده، نام نوازنده ای در دوره ساسانی)

♦ رامسین ( شکل قدیمی رامتین، سازنده و نوازنده)

♦ رامک ( فرمانبردار، اهلی)

♦ رامی ( فرمانبرداری، اطاعت، شاد و خوشحال)

♦ رامیار ( چوپان، شبان)

♦ رامین ( اسم تاریخی/ کهن، نام عاشق ویس در منظومه ویس و رامین)

♦ رایان ( نام کوه، راهنما)

♦ رایکا ( محبوب، مطلوب، معشوق)

♦ رائین ( نام سردار در دوره ساسانی، دانا و خردمند)

♦ رحمدل ( دلسوز، مهربان، دلنازک)

♦ رزبان ( نگهبان باغ انگوز، انگور کار)

♦ رسا ( پخته، شیوا، واضح)

♦ رستگار ( رهایی، خلاص، نجات یافته)

♦ رستم ( اسم پسر تاریخی/ کهن، پهلوان، بلندبالا، نام شخصیت معروف در شاهنامه)

♦ روح الامین ( نام مذهبی/ قرآنی، نام یکی از فرشتگان خداوند)

♦ رودین ( فرزند پسر، منسوب به رود)

♦ روزبه ( خوشبخت، از شخصیت های شاهنامه)

♦ زامیاد ( یار دانا و دانشمند)

♦ زانیار (پارسا، پرهیزکار)

♦ زکریا (زکریای نبی از پیامبران بنی اسرائیل)

♦ زهیر  (از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری ایرانی در سپاه کیخسرو پادشاه کیانی)

♦ ذاکر   (هوشمندی، تیزهوشی، خورشید)

♦ ذکا   (رسم کننده، طراح، نقاش)

♦ ژاییز  (ژاییژ، شراره آتشبر)

♦ ژابیز  (نام گیاهی و دارویی گیاهی که به بومادران (بوی مادران) معروف است، اشک آتش)

♦ ژیار   (شهرنشینی، تمدن؛ زندگی شهروندان)

♦ ژیوار  (زندگی)

♦ سَرمد (پایدار، پیوسته، همیشگی، به طور دائم)

♦ سَمیر (داستان پرداز، قصه گو)

♦ سُروش ( پیام آور؛ فرشته‌ی پیام آور، فرشته؛ پیامی که از عالم غیب برسد، الهام)

♦ ساتکین (ساتگین، پیاله بزرگی که با آن شراب می‌خورده‌اند، شراب، محبوب، مطلوب)

♦ ساتیار ( از نامهای زرتشتی که گونه‌ی دیگر آن به نظر میرسد سادیار باشد، نام یکی از سرداران داریوش(

♦ ساشا  (مدافع و محافظ مردان)

♦ سامان (خطه، سو، قلمرو، کران، مرز، حد)

♦ سامی ( عالی، بلند مرتبه، بلند، (در اعلام) منسوب به سام پسر نوح نبی (ع )

♦ سامیا ( نام ماه یازدهم از سال ایرانیان در دوره‌ی هخامنشی)

♦ سامیار (ثروتمند – کمک کننده به آتش محافظ آتش)

♦ سانیار (دارای عزت و قدرت و کیفیت)

♦ سبحان (پاک، منزه؛ از نامهای خداوند)

♦ سپنتا (پاک و مقدس)

♦ سپهر (آسمان؛ روزگار)

♦ سپهراد ( جوانمرد سپاه و لشگر، شجاع و دلیر)

♦ سجاد (سجده کننده، بسیارنمازخوان، سجده گر)

♦ سدرا  (نام درختی در آسمان هفتم بهشت)

♦ سعید (خوش اقبال، خوشبخت، سعادتمند، نیک اختر، نیکبخت، همایون، مبارک، میمون، فرخنده، خجسته)

♦ سهیل (ستاره ای است معروف که در آخر فصل گرما طلوع کند)

♦ سورنا (سُرنا، سردار دلیر پارتی معاصر اشک سیزدهم)

♦ سوما  (ماه، نور ماه، (به مجاز) زیبا، در گویش مازندران نهر آب)

♦ سیروان (عربی ساربان، نام رودی در غرب ایران که از استانهای کردستان و کرمانشاه می‌گذرد)

♦ سینا  (به معنی دانشمند و نام جد ابن سینا)

♦ شَنتیا (نام حضرت علی (ع) در زبور داوود، پیروز)

♦ شادمهر ( ویژگی آن که دارای شادی و مهربانی است)

♦شادیار (شاد و خوشحال)

♦ شارونا  (سرزمین پربار و حاصلخیز)

♦ شانلی (افتخار آمیز؛ مشهور)

♦شانیا   (کسی که در تصمیم و نظر خود پابرجاست، مصمم)

♦ شاهارا (حافظ شبهای روزه داران)

♦ شاهدیس (مانند شاه)

♦ شاهسون (شاه (فارسی) + سون (ترکی)، شاه دوست، نام چند طایفه از طوایف ترک در ایران)

♦ شاهین ( شاهباز، عقاب، لاچین، زبانه، میله)

♦ شایان ( شایسته، سزاوار، در خور؛ فراوان)

♦ شایگان ( ارزشمند، ممتاز، عالی، شایسته)

♦ شروین ( نام قلعه‌ی شروان؛ نام انوشیروان دادگر)

♦ شهاب (جلال و بزرگی، پدیده ای آسمانی)

♦ شهراد (پادشاهِ جوانمرد)

♦شهرداد (زاده‌ی شهر، شهری)

♦ شهنور (نور شاه و به تعبیری نور خدا)

♦ شهیاد (مرکب از شه (شاد) + یاد (خاطره))

♦ شهیار (همدم، همنشین و مونس شاه؛ نظیر و همتای شاه؛ (به مجاز) بلند مرتبه)

♦ شهیر ( معروف، نام آور، نامدار)

♦ شیانا (پاداش دهنده جزا دهنده مرکب از شیان (جزا و پاداش) + الف فاعلی)

♦ صابر (صبور، صبر کننده، شکیبا؛ از نامهای خداوند)

♦ صبور ( آنکه در برابر سختیها و رنجها بردبار است، صبر کننده، شکیبا؛ از نامهای خداوند)

♦صوفی (اخترشناس، پیرو یکی از فرقه‌های تصوف، درویش)

♦ طغرل (پرنده شکاری از خانواده باز)

♦طَهورا  (از واژه‌های قرآنی به معنی پاک کننده، تطهیر کننده؛ (به مجاز) پاک و پاکیزه)

♦ طاها  (نام سوره ٔ بیستم از قرآن کریم- طالب حق و هدایت کننده)

♦ طرخان (از شخصیتهای شاهنامه، نام سردار چینی در سپاه افراسیاب تورانی)

♦ طوفان (هیاهو، توفان؛ جریان هوای بسیار شدید)

سخن ما با شما

بعد از اولین علائم بارداری، فرایند انتخاب اسم، دومین رویداد بسیار جذاب و خاطره انگیز دوران بارداری است که هر زن و شوهری را حسابی به خود مشغول میکند. جالب اینجاست که انتخاب اسم فقط ذهن دو نفر را درگیر نمیکند، بلکه جمعیت بزرگی از هردو خانواده هم شریک لحظات هیجان انگیز انتخاب اسم پسر و دختر می شوند.

درصورتیکه تصمیم دارید اولین تجربه بارداری شما به پسردار شدن ختم شود میتوانید با رعایت رژیم بارداری پسر احتمال این اتفاق خوشایند را چندبرابر و ماجرای شورانگیز انتخاب اسم برای پسرتان را از همین حالا شروع کنید!

و در پایان اینکه، برای انتخاب اسم پسر حتما به آینده، فردیت و هویت شخصی فرزند دلبندتان بیش از سلیقه و دغدغه شخصی خود حساس باشید.